نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 103
عنوان/سرصفحه : غزل 93


مشاهده : 399

غزل 93

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

 

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا

که کارخانه دوران مباد بی رقمت

 

نگويم از من بی‌دل به سهو کردی ياد

که در حساب خرد نيست سهو بر قلمت

 

مرا ذليل مگردان به شکر اين نعمت

که داشت دولت سرمد عزيز و محترمت

 

بيا که با سر زلفت قرار خواهم کرد

که گر سرم برود برندارم از قدمت

 

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی

که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

 

روان تشنه ما را به جرعه‌ای درياب

چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

 

هميشه وقت تو ای عيسی صبا خوش باد

که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت