نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 115
عنوان/سرصفحه : غزل 105


مشاهده : 439

غزل 105

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد

ور نه انديشه اين کار فراموشش باد

 

آن که يک جرعه می از دست تواند دادن

دست با شاهد مقصود در آغوشش باد

 

پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

آفرين بر نظر پاک خطاپوشش باد

 

شاه ترکان سخن مدعيان می‌شنود

شرمی از مظلمه خون سياووشش باد

 

گر چه از کبر سخن با من درويش نگفت

جان فدای شکرين پسته خاموشش باد

 

چشمم از آينه داران خط و خالش گشت

لبم از بوسه ربايان بر و دوشش باد

 

نرگس مست نوازش کن مردم دارش

خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد

 

به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ

حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد