نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 127
عنوان/سرصفحه : غزل 117


مشاهده : 451

غزل 117

دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد

که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد

 

سر ما فرونيايد به کمان ابروی کس

که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد

 

ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم

تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد

 

به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله

به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد

 

شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن

مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد

 

من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرييم

که بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد

 

سزدم چو ابر بهمن که بر اين چمن بگريم

طرب آشيان بلبل بنگر که زاغ دارد

 

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ

که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد