نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 136
عنوان/سرصفحه : غزل 126


مشاهده : 394

غزل 126

جان بی جمال جانان ميل جهان ندارد

هر کس که اين ندارد حقا که آن ندارد

 

با هيچ کس نشانی زان دلستان نديدم

يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد

 

هر شبنمی در اين ره صد بحر آتشين است

دردا که اين معما شرح و بيان ندارد

 

سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن

ای ساروان فروکش کاين ره کران ندارد

 

چنگ خميده قامت می‌خواندت به عشرت

بشنو که پند پيران هيچت زيان ندارد

 

ای دل طريق رندی از محتسب بياموز

مست است و در حق او کس اين گمان ندارد

 

احوال گنج قارون کايام داد بر باد

در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد

 

گر خود رقيب شمع است اسرار از او بپوشان

کان شوخ سربريده بند زبان ندارد

 

کس در جهان ندارد يک بنده همچو حافظ

زيرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد