نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 185
عنوان/سرصفحه : غزل 175


مشاهده : 334

غزل 175

صبا به تهنيت پير می فروش آمد

که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد

 

هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

 

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

 

به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش

که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

 

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع

به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد

 

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد

 

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد

 

ز خانقاه به ميخانه می‌رود حافظ

مگر ز مستی زهد ريا به هوش آمد