نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 193
عنوان/سرصفحه : غزل 183


مشاهده : 375

غزل 183

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

 

بيخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلی صفاتم دادند

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که اين تازه براتم دادند

 

بعد از اين روی من و آينه وصف جمال

که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

 

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

مستحق بودم و اين‌ها به زکاتم دادند

 

هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

 

اين همه شهد و شکر کز سخنم می‌ريزد

اجر صبريست کز آن شاخ نباتم دادند

 

همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود

که ز بند غم ايام نجاتم دادند