نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 215
عنوان/سرصفحه : غزل 205


مشاهده : 328

غزل 205

تا ز ميخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پير مغان خواهد بود

 

حلقه پير مغان از ازلم در گوش است

بر همانيم که بوديم و همان خواهد بود

 

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

که زيارتگه رندان جهان خواهد بود

 

برو ای زاهد خودبين که ز چشم من و تو

راز اين پرده نهان است و نهان خواهد بود

 

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز

تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود

 

چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد

تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود

 

بخت حافظ گر از اين گونه مدد خواهد کرد

زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود