نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 236
عنوان/سرصفحه : غزل 226


مشاهده : 302

غزل 226

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

گويند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود وليک به خون جگر شود

 

خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود

 

از هر کرانه تير دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن ميانه يکی کارگر شود

 

ای جان حديث ما بر دلدار بازگو

ليکن چنان مگو که صبا را خبر شود

 

از کيميای مهر تو زر گشت روی من

آری به يمن لطف شما خاک زر شود

 

در تنگنای حيرتم از نخوت رقيب

يا رب مباد آن که گدا معتبر شود

 

بس نکته غير حسن ببايد که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

 

اين سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او خاک در شود

 

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود