نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 237
عنوان/سرصفحه : غزل 227


مشاهده : 274

غزل 227

گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود

تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود

 

رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است

حيوانی که ننوشد می و انسان نشود

 

گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض

ور نه هر سنگ و گلی لل و مرجان نشود

 

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

که به تلبيس و حيل ديو مسلمان نشود

 

عشق می‌ورزم و اميد که اين فن شريف

چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

 

دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت

سببی ساز خدايا که پشيمان نشود

 

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود

 

ذره را تا نبود همت عالی حافظ

طالب چشمه خورشيد درخشان نشود