نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 277
عنوان/سرصفحه : غزل 267


مشاهده : 327

غزل 267

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس

بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکين کن نفس

 

منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام

پرصدای ساربانان بينی و بانگ جرس

 

محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار

کز فراقت سوختم ای مهربان فرياد رس

 

من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب

گوشمالی ديدم از هجران که اينم پند بس

 

عشرت شبگير کن می نوش کاندر راه عشق

شب روان را آشنايی‌هاست با مير عسس

 

عشقبازی کار بازی نيست ای دل سر بباز

زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس

 

دل به رغبت می‌سپارد جان به چشم مست يار

گر چه هشياران ندادند اختيار خود به کس

 

طوطيان در شکرستان کامرانی می‌کنند

و از تحسر دست بر سر می‌زند مسکين مگس

 

نام حافظ گر برآيد بر زبان کلک دوست

از جناب حضرت شاهم بس است اين ملتمس