نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 38
عنوان/سرصفحه : غزل 28


مشاهده : 417

غزل 28

به جان خواجه و حق قديم و عهد درست

که مونس دم صبحم دعای دولت توست

 

سرشک من که ز طوفان نوح دست برد

ز لوح سينه نيارست نقش مهر تو شست

 

بکن معامله‌ای وين دل شکسته بخر

که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

 

زبان مور به آصف دراز گشت و رواست

که خواجه خاتم جم ياوه کرد و بازنجست

 

دلا طمع مبر از لطف بی‌نهايت دوست

چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

 

به صدق کوش که خورشيد زايد از نفست

که از دروغ سيه روی گشت صبح نخست

 

شدم ز دست تو شيدای کوه و دشت و هنوز

نمی‌کنی به ترحم نطاق سلسله سست

 

مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی

گناه باغ چه باشد چو اين گياه نرست