نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 418
عنوان/سرصفحه : غزل 406


مشاهده : 363

غزل 406

گفتا برون شدی به تماشای ماه نو

از ماه ابروان منت شرم باد رو

 

عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست

غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو

 

مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما

کان جا هزار نافه مشکين به نيم جو

 

تخم وفا و مهر در اين کهنه کشته زار

آن گه عيان شود که بود موسم درو

 

ساقی بيار باده که رمزی بگويمت

از سر اختران کهن سير و ماه نو

 

شکل هلال هر سر مه می‌دهد نشان

از افسر سيامک و ترک کلاه زو

 

حافظ جناب پير مغان مامن وفاست

درس حديث عشق بر او خوان و ز او شنو