نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 419
عنوان/سرصفحه : غزل 407


مشاهده : 324

غزل 407

مزرع سبز فلک ديدم و داس مه نو

يادم از کشته خويش آمد و هنگام درو

 

گفتم ای بخت بخفتيدی و خورشيد دميد

گفت با اين همه از سابقه نوميد مشو

 

گر روی پاک و مجرد چو مسيحا به فلک

از چراغ تو به خورشيد رسد صد پرتو

 

تکيه بر اختر شب دزد مکن کاين عيار

تاج کاووس ببرد و کمر کيخسرو

 

گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش

دور خوبی گذران است نصيحت بشنو

 

چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن

بيدقی راند که برد از مه و خورشيد گرو

 

آسمان گو مفروش اين عظمت کاندر عشق

خرمن مه به جوی خوشه پروين به دو جو

 

آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت

حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو