نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 420
عنوان/سرصفحه : غزل 408


مشاهده : 330

غزل 408

ای آفتاب آينه دار جمال تو

مشک سياه مجمره گردان خال تو

 

صحن سرای ديده بشستم ولی چه سود

کاين گوشه نيست درخور خيل خيال تو

 

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن

يا رب مباد تا به قيامت زوال تو

 

مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز

طغرانويس ابروی مشکين مثال تو

 

در چين زلفش ای دل مسکين چگونه‌ای

کشفته گفت باد صبا شرح حال تو

 

برخاست بوی گل ز در آشتی درآی

ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو

 

تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود

کو عشوه‌ای ز ابروی همچون هلال تو

 

تا پيش بخت بازروم تهنيت کنان

کو مژده‌ای ز مقدم عيد وصال تو

 

اين نقطه سياه که آمد مدار نور

عکسيست در حديقه بينش ز خال تو

 

در پيش شاه عرض کدامين جفا کنم

شرح نيازمندی خود يا ملال تو

 

حافظ در اين کمند سر سرکشان بسيست

سودای کج مپز که نباشد مجال تو