نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 437
عنوان/سرصفحه : غزل 425


مشاهده : 307

غزل 425

چراغ روی تو را شمع گشت پروانه

مرا ز حال تو با حال خويش پروا نه

 

خرد که قيد مجانين عشق می‌فرمود

به بوی سنبل زلف تو گشت ديوانه

 

به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد

هزار جان گرامی فدای جانانه

 

من رميده ز غيرت ز پا فتادم دوش

نگار خويش چو ديدم به دست بيگانه

 

چه نقشه‌ها که برانگيختيم و سود نداشت

فسون ما بر او گشته است افسانه

 

بر آتش رخ زيبای او به جای سپند

به غير خال سياهش که ديد به دانه

 

به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی

ز شمع روی تواش چون رسيد پروانه

 

مرا به دور لب دوست هست پيمانی

که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه

 

حديث مدرسه و خانقه مگوی که باز

فتاد در سر حافظ هوای ميخانه