نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 45
عنوان/سرصفحه : غزل 35


مشاهده : 491

غزل 35

برو به کار خود ای واعظ اين چه فريادست

مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست

 

ميان او که خدا آفريده است از هيچ

دقيقه‌ايست که هيچ آفريده نگشادست

 

به کام تا نرساند مرا لبش چون نای

نصيحت همه عالم به گوش من بادست

 

گدای کوی تو از هشت خلد مستغنيست

اسير عشق تو از هر دو عالم آزادست

 

اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی

اساس هستی من زان خراب آبادست

 

دلا منال ز بيداد و جور يار که يار

تو را نصيب همين کرد و اين از آن دادست

 

برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ

کز اين فسانه و افسون مرا بسی يادست