نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 454
عنوان/سرصفحه : غزل 442


مشاهده : 325

غزل 442

به جان او که گرم دسترس به جان بودی

کمينه پيشکش بندگانش آن بودی

 

بگفتمی که بها چيست خاک پايش را

اگر حيات گران مايه جاودان بودی

 

به بندگی قدش سرو معترف گشتی

گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی

 

به خواب نيز نمی‌بينمش چه جای وصال

چو اين نبود و نديديم باری آن بودی

 

اگر دلم نشدی پايبند طره او

کی اش قرار در اين تيره خاکدان بودی

 

به رخ چو مهر فلک بی‌نظير آفاق است

به دل دريغ که يک ذره مهربان بودی

 

درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور

که بر دو ديده ما حکم او روان بودی

 

ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی

اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی