نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 455
عنوان/سرصفحه : غزل 443


مشاهده : 313

غزل 443

چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری

خورد ز غيرت روی تو هر گلی خاری

 

ز کفر زلف تو هر حلقه‌ای و آشوبی

ز سحر چشم تو هر گوشه‌ای و بيماری

 

مرو چو بخت من ای چشم مست يار به خواب

که در پی است ز هر سويت آه بيداری

 

نثار خاک رهت نقد جان من هر چند

که نيست نقد روان را بر تو مقداری

 

دلا هميشه مزن لاف زلف دلبندان

چو تيره رای شوی کی گشايدت کاری

 

سرم برفت و زمانی به سر نرفت اين کار

دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری

 

چو نقطه گفتمش اندر ميان دايره آی

به خنده گفت که ای حافظ اين چه پرگاری