نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 46
عنوان/سرصفحه : غزل 36


مشاهده : 479

غزل 36

تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست

دل سودازده از غصه دو نيم افتادست

 

چشم جادوی تو خود عين سواد سحر است

ليکن اين هست که اين نسخه سقيم افتادست

 

در خم زلف تو آن خال سيه دانی چيست

نقطه دوده که در حلقه جيم افتادست

 

زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار

چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست

 

دل من در هوس روی تو ای مونس جان

خاک راهيست که در دست نسيم افتادست

 

همچو گرد اين تن خاکی نتواند برخاست

از سر کوی تو زان رو که عظيم افتادست

 

سايه قد تو بر قالبم ای عيسی دم

عکس روحيست که بر عظم رميم افتادست

 

آن که جز کعبه مقامش نبد از ياد لبت

بر در ميکده ديدم که مقيم افتادست

 

حافظ گمشده را با غمت ای يار عزيز

اتحاديست که در عهد قديم افتادست