نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 47
عنوان/سرصفحه : غزل 37


مشاهده : 404

غزل 37

بيا که قصر امل سخت سست بنيادست

بيار باده که بنياد عمر بر بادست

 

غلام همت آنم که زير چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزادست

 

چه گويمت که به ميخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غيبم چه مژده‌ها دادست

 

که ای بلندنظر شاهباز سدره نشين

نشيمن تو نه اين کنج محنت آبادست

 

تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفير

ندانمت که در اين دامگه چه افتادست

 

نصيحتی کنمت ياد گير و در عمل آر

که اين حديث ز پير طريقتم يادست

 

غم جهان مخور و پند من مبر از ياد

که اين لطيفه عشقم ز ره روی يادست

 

رضا به داده بده وز جبين گره بگشای

که بر من و تو در اختيار نگشادست

 

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که اين عجوز عروس هزاردامادست

 

نشان عهد و وفا نيست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فريادست

 

حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خدادادست