نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 473
عنوان/سرصفحه : غزل 461


مشاهده : 368

غزل 461

کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی

بيا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی

 

بسا که گفته‌ام از شوق با دو ديده خود

ايا منازل سلمی فاين سلماک

 

عجيب واقعه‌ای و غريب حادثه‌ای

انا اصطبرت قتيلا و قاتلی شاکی

 

که را رسد که کند عيب دامن پاکت

که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی

 

ز خاک پای تو داد آب روی لاله و گل

چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی

 

صبا عبيرفشان گشت ساقيا برخيز

و هات شمسه کرم مطيب زاکی

 

دع التکاسل تغنم فقد جری مثل

که زاد راهروان چستی است و چالاکی

 

اثر نماند ز من بی شمايلت آری

اری مثر محيای من محياک

 

ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند

که همچو صنع خدايی ورای ادراکی