نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 501
عنوان/سرصفحه : غزل 489


مشاهده : 303

غزل 489

ای در رخ تو پيدا انوار پادشاهی

در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

 

کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده

صد چشمه آب حيوان از قطره سياهی

 

بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم

ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی

 

در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد

بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی

 

باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی

مرغان قاف دانند آيين پادشاهی

 

تيغی که آسمانش از فيض خود دهد آب

تنها جهان بگيرد بی منت سپاهی

 

کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار

تعويذ جان فزايی افسون عمر کاهی

 

ای عنصر تو مخلوق از کيميای عزت

و ای دولت تو ايمن از وصمت تباهی

 

ساقی بيار آبی از چشمه خرابات

تا خرقه‌ها بشوييم از عجب خانقاهی

 

عمريست پادشاها کز می تهيست جامم

اينک ز بنده دعوی و از محتسب گواهی

 

گر پرتوی ز تيغت بر کان و معدن افتد

ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهی

 

دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان

گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی

 

جايی که برق عصيان بر آدم صفی زد

ما را چگونه زيبد دعوی بی‌گناهی

 

حافظ چو پادشاهت گه گاه می‌برد نام

رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهی