نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 509
عنوان/سرصفحه : مثنوی آهوی وحشی


مشاهده : 266

مثنوی آهوی وحشی

که روزی رهروی در سرزمینی

به لطفش گفت رندی ره‌نشینی

 

که ای سالک چه در انبانه داری

بیا دامی بنه گر دانه داری

 

جوابش داد گفتا دام دارم

ولی سیمرغ می‌باید شکارم

 

بگفتا چون به دست آری نشانش

که از ما بی‌نشان است آشیانش

 

چو آن سرو روان شد کاروانی

چو شاخ سرو می‌کن دیده‌بانی

 

مده جام می و پای گل از دست

ولی غافل مباش از دهر سرمست

 

لب سر چشمه‌ای و طرف جویی

نم اشکی و با خود گفت و گویی

 

نیاز من چه وزن آرد بدین ساز

که خورشید غنی شد کیسه پرداز

 

به یاد رفتگان و دوستداران

موافق گرد با ابر بهاران

 

چنان بیرحم زد تیغ جدایی

که گویی خود نبوده‌ست آشنایی

 

چو نالان آمدت آب روان پیش

مدد بخشش از آب دیدهٔ خویش

 

نکرد آن همدم دیرین مدارا

مسلمانان مسلمانان خدا را

 

ادامه صفحه بعد