نام کانال : دیوان حافظ

شماره صفحه / محتوا : 88
عنوان/سرصفحه : غزل 78


مشاهده : 373

غزل 78

ديدی که يار جز سر جور و ستم نداشت

بشکست عهد وز غم ما هيچ غم نداشت

 

يا رب مگيرش ار چه دل چون کبوترم

افکند و کشت و عزت صيد حرم نداشت

 

بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يار

حاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشت

 

با اين همه هر آن که نه خواری کشيد از او

هر جا که رفت هيچ کسش محترم نداشت

 

ساقی بيار باده و با محتسب بگو

انکار ما مکن که چنين جام جم نداشت

 

هر راهرو که ره به حريم درش نبرد

مسکين بريد وادی و ره در حرم نداشت

 

حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی

هيچش هنر نبود و خبر نيز هم نداشت